امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://honar.cloob24.com
0

آراء تربیتی ایمانوئل کانت Immanuel Kant

تهیه کننده: قاسم ملیحی

مقدمه

فلسفه دانشی است بنیادین و دیرپا و کلی و عمیق که به پرسش های اساسی، ژرف و مداوم پیرامون هر آنچه که در تیررس تفکر و اندیشه بشر واقع شده باشد می پردازد. یکی از موضوعاتی که فلاسفه و اندیشمندان بزرگ با آن مواجه بوده و درصدد تبیین و پاسخگویی به پرسش های همیشگی آن برآمده اند، موضوع مهم تعلیم و تربیت است.

ایمانوئل کانت یکی از فلاسفه بزرگ مغرب زمین است که باوجود سکونت در زادگاه خویش و عدم خروج از آن با مسایل دنیای تفکر و اندیشه و مشکلات فلسفی تاحدود زیادی آشنا بود. این آشنایی ازدو طریق حاصل شده بود.یکی آموزش به دیگران و دوم مطالعه آثار دیگران. او با طرح فلسفه انتقادی خود تحولی عظیم در فلسفه و چگونگی نگرش به موضوع شناخت پدید آورد. فلسفه کانت فلسفه ای پیچیده و دشوار اما در عین حال پر محتوا، جدید و قابل تأمل است. نوین بودن فلسفه کانت هنوز که هنوز است آبشخور تشنگان اندیشه و فلسفیدن است.

کانت راهمانند هگل در زمره فیلسوفان ایده آلیست میدانند.کانت دارای نظریات نظامدار ومدون تربیتی نیست اما عقاید او به وضوح در آراء فیلسوفان تعلیم و تربیت بعد از خودش نمایان است.

دراین مختصر اشاره کوتاهی به فلسفه او و گزیده ای از آراء تربیتی این بزرگمرد تاریخ فلسفه جهان می پردازیم.

شرح حال کانت

کانت در سال 1724 میلادی(برابر با سال 1103 هجری شمسی) در خانواده ای مسیحی از فرقه پروتستان در آلمان به دنیا آمد.پدرش مردی مذهبی وبسیار مقید بود وزندگی ساده ای داشت.کانت از نظر بدنی ضعیف بود. در زمستان ها با کسی حرف نمی زد تا مبادا سرماخوردگی آنها به او سرایت کند. او بسیار مقرراتی و منضبط بود. صبح ها هنگامی که برای پیاده روی از جلوی خانه همسایگان خویش می گذشت آنها ساعت خود را با او تنظیم می کردند. این نظم و ترتیب دومرتبه بهم خورد. یکی هنگامی بود که کانت مشغول خواندن کتاب ((امیل)) ژان ژاک روسو بود و دیگری هنگام وقوع انقلاب فرانسه. عقاید روسو و هیوم درکانت موثر بوده است. قبل از فلسفه نقادی، کانت پیرو فلسفه لایب نیتس بود و آراء ولف را تدریس می کرد. به شدت تحت تاثیر فیزیک نیوتنی بود و پیرامون آتش، تاریخ عمومی، طبیعیات و افلاک تألیفاتی دارد.

در سال 1740 وارد دانشگاه شد ودر موضوعاتی مانند فلسفه منطق ریاضیات - فیزیک و نجوم به تحصیل پرداخت. مدتی برای امرار معاش بعنوان معلم خصوصی آموزگاری کرد. سپس دانشیار دانشگاه کو نیگسبرگ شد.در سال1770 مقام استادی کرسی منطق و مابعد الطبیعه را گرفت.

کانت هرگز ازدواج نکرد و از زادگاه خود بیرون نرفت و در تمام مدت عمر خود به فلسفه نقادی پرداخت.سرانجام این فیلسوف کوتاه قد ضعیف الجثه که تحولی بزرگ در فلسفه راه اندازی کرده بود در سال 1804 به دیار باقی شتافت.

روی مزار او سخن خودش را نوشته اند که گفت دو چیز است که اعجاب انسان را بر می انگیزد وهیچ وقت انسان اعجابش به آن کم نمی شود. یکی آسمان پر ستاره ای که بالای سرما قرار دارد و دیگری وجدانی که در درون ما قرار دارد.))

آثار کانت

کانت دارای نوشته ها و مقالات بسیاری در زمینه جغرافیا فیزیک ریاضی زمین شناسی فلسفه اخلاق و... است ولی مهمترین آثار وی که جنبه فلسفی، اخلاقی و تربیتی دارد به این قرار است:

1- نقد عقل محض که مهمترین اثر وی نیز محسوب می گردد در سال 1781 انتشار یافت. در این کتاب کانت طرح جدیدی را که در فلسفه درانداخته بود وخود آنرا انقلاب کپرنیکی در فلسفه نام نهادارائه نموده است.

2- نقد عقل عملی و مبانی ما بعدالطبیعه اخلاق دو اثر مهم دیگر کانت است که جنبه عملی دارد.

3- تمهیدات که برای پاسخگویی به بحران های پیرامون مابعدالطبیعه روزگار خود نوشته است.

4- کانت در سال 1797 یعنی یکسال پس از بازنشستگی کتاب فلسفه اخلاق را نوشت.

5- تعلیم و تربیت «اندیشه هایی درباره تعلیم و تربیت» که توسط شاگردش (رینک) گرد آوری و چاپ شد.

فلسفه کانت

مهمترین اثر کانت کتاب ((نقد عقل محض)) است. او در این کتاب می کوشد تا اثبات کند که معرفت ما از حدود تجربه نمی تواند فراتر رود ولی در عین حال بخشی از معرفت ما نیز ((از پیشی)) است.قضیه تجربی قضیه ای است که ما فقط از راه ادراک حسی (خواه متعلق به خود ما باشد ویا متعلق به شخص دیگری که مورد اطمینان ماست) بر آن علم حاصــل می کنیم (مانند تاریخ و جغرافیا و قوانین علمی مبتنی بر مشاهده).قضیه ی از پیشی یا پیشینی، قضیه ای است که ممکن است بواسطه تجربه حاصل شود ولی وقتی که برآن علم حاصل شد، معلوم می گردد که مبنایی غیر از تجربه دارد. مثلا کودکی که حساب می آموزد، اگر دومهره و دو مهره ی دیگر را به تجربه دریابد و آنگاه مشاهده کند که روی هم چهار مهره است؛ ممکن است این تجربه اورا در فهمیدن مطلب یاری کند اما هنگامی که این قضیه کلی را که همیشه دو به علاوه ی دو مساوی چهار است فهمید، دیگر احتیاجی به تأیید موارد مصداقیه نخواهد داشت. این قضیه دارای ایقانی است که قانون عمومی هرگز نمی تواند از طریق استقراء بدست آورد. همه ی قضایای ریاضی محض بدین معنی ((از پیشی)) اند.

کانت مطابق عقل محض سه برهان برای اثبات وجود خدا ارائه می دهد:

1- برهان بود شناسی: خدا را بعنوان واقعی ترین هستی تعریف می کند و آن موضوع همه محمول هایی است که دال بر هستی مطلق اند.

2- برهان جهان شناسی: اصولاً اگر چیزی وجود داشته باشد پس هستی واجب مطلق باید وجود داشته باشد.

3- برهان طبیعی الهی: همان برهان نظم است که البته رنگ و بوی مابعدالطبیعی دارد. جهان نشان دهنده نظمی است که بر غرض دلالت دارد. این نظم فقط وجود ناظم را اثبات می کند نه خالق را و برای تصور خداونـــد نمی تواند مفید باشد.

به اعتقاد کانت، یگانه حکمت الهی عقلی ممکن آن است که بر مبنای قوانین اخلاقی یا جویای هدایت آن قوانین باشد. خدا، اختیار و بقاء سه اندیشه عقلی اند. عقل محض ما را به تشکیل این اندیشه ها رهنمـــون می سازد ولی خود عقل نمی تواند واقعیت آنها را ثابت کند. اهمیت این اندیشه ها اهمیت عملی است و به اخلاقیات مربوط می شوند.

عقل یک نیروی مدرکه نیست که توسط حواس، محرک های عالَم خارج را دریافت و برای استفاده انسان قابل فهم سازد. عقل قدرتی خلاقه است که بر اساس سازمان بدنی و اخلاقی خاص در انسان متجلی می شود. عقل ، به خودی خود شناختی نیست اما شرط هر شناسایی، هر تجربه و هر عمل است. شناسایی واقعی، شناسایی انتقادی است. اعمال واقعی، اعمالی اخلاقی اند که انگیزه آنها احترام به قانون اخلاقی است. شناخت از ترکیب دو چیز حاصل می شود: اول ماده شناخت که همان مفاهیم خارج از ذهن ما را تشکیل می دهد. دوم صورت شناخت که شامل مفاهیم و صُوَری می شود که بالفطره در عقل و ذهن ما وجود دارد.

تمام سعی کانت در کوشش های فلسفی اش این است که تقدیر انسان را به خود او واگذارد؛ سعادت او را معلول کار و کوشش خود او بداند؛ تمدن را پدیده ای بشری معرفی کند؛ عقل را در زندگی او به حاکمیت مطلق برساند؛ عناصر ضد عقلی و غیراخلاقی را از زندگی اش حذف کند و او را به مقام آزادی و آزادگی ترقی دهد و نهایتاً انسان را از هر نوع وابستگی رها کرده و به استقلال برساند.

آراء تربیتی کانت:

کانت در زمینه تعلیم و تربیت نظریه ی جدیدی نیاورده است اما توجه او به مفهوم ژرف تربیت نکته هایی بنیادی را بیان می کند. اهمیت این مفهوم برای کانت از یک طرف در وابستگی ذاتی دو مفهوم انسان و تربیت است و از طرفی دیگر در وابستگی همه فلسفه کانت به مفهوم انسان است که نقطه مرکزی اندیشه هایش می باشد.

کتاب آموزش و پرورش ایمانوئل کانت مجموعه ای از گفتارهای درسی اوست که در سال 1803 میلادی انتشار یافت. این کتاب نمایانگر عمق اندیشه های کانت نیست و برای آگاهی از ژرفای تفکرات کانت با ید که کتاب های نقادی او توجه کامل نمود.

کانت می گوید: انسان تنها حیوانی است که نیازمند تربیت است زیرا انسان تنها حیوانی است که شکفتن توانایی های طبیعی او برخلاف دیگر جانداران نادانسته و خودبه خودی صورت نمی گیرو بلکه نیازمند کوشش و آگاهی از غایت هستی اوست.

کانت سن انسان را به سه دوره تقسیم می کند:

1- دوره کودکی: این دوره از تولد تا حدود 10 سالگی را شامل می شود.کودک نمی تواند خود را حفظ کند. به کودکان باید اشیاد را همانطور که هستند و بدون دلیل ارائه نمود و گرنه دائماً سؤال می کنند و در مقابل هر جوابی، سؤال تازه تری مطرح می کنند درحالیکه جوانان واجد عقل و قوه استدلال اند.

2- دوره جوانی: حدوداً از 10 سالگی شروع و تا 16 سالگی ادامه می یابد. در این دوره انسان می تواند خود را حفظ کند اما نمی تواند نوع خود را حفظ کند(تولید مثل نماید).

3- دوره میانسالی: از 16 سالگی به بعد است. دراین دوره او می تواند هم خود و هم نوع خود را حفظ کند.

تربیت هر دوره ای زماناً مقدم بر آن دوره است. آماده نمودن کودک برای دوره جوانی، تربیتی است مُدَلَّل. تربیت جوانان تقریبا از 10 سالگی باید شروع شود یعنی هنگامی که طبیعتاً به دوره جوانی میرسند. زیرا در این سن و سال است که انسان به مرحله تفکر می رسد. جوان باید دلیل درستی و صحت مطلب را بداند؛ اما به کودک فقط می توان گفت «مطلب چنین نیست». در دوره جوانی، انسان مفاهیم درستکاری و انسان دوستی را درک می کند و آماده شناخت اصول است و اخلاق و دین را پرورش می دهد. به تصفیه ی روح می پردازد و اصول انضباط را فرا می گیرد. درحالیکه کودک فقط از طریق اطاعت می تواند منضبط گردد. در دوره جوانی، جوان به تدریج تکالیف خود را می شناسد و بنابراین باید با جهان آشنا شود. باید جوانان را با تکالیف حقیقی مقام انسانی خود آنها و ارزش انسانی دیگران آشا کرد.

کانت معتقد است که در امر تعلیم و تربیت گاهی باید به تنبیه متوسل شد. او تنبیه را به دو صورت اخلاقی و مادّی می‌پذیرد. او در نظریه‌ی فلسفی حقوقش مدافع این عقیده است که تنبیه نباید هدفی اعم از اصلاح مقصر یا دادن سرمشق، داشته باشد و بنابراین تأکید می‌کند که هدف تنبیه باید اصلاح مقصر باشد و خواهان این است که کودکان بفهمند که هدف تنبیه فقط اصلاح خودشان است.

تنبیه یا مادی است و یا اخلاقی، تنبیه وقتی اخلاقی است که به تمایل کودک به مفتخر بودن و محبوب بودن که ممّد حسن رفتار است لطمه وارد شود. و این بهترین نوع تنبیه است. چون به حسن رفتار کمک می‌کند. مثلاً وقتی کودکی دروغ می‌گوید، نگاهی تحقیرآمیز به عنوان تنبیه کفایت می‌کند و این مناسب‌ترین نوع تنبیه است. تنبیه مادی دو صورت دارد یا خواسته‌های کودک نادیده گرفته می‌شود و یا در معرض آزار قرار می‌گیرد. اولی از نوع تنبیه اخلاقی و از نوع منفی آن است. و نوع دوم نیز باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد تا مبادا به بنده خوبی تبدیل شود.

پاداش دادن به کودکان خوب نیست، پاداش دادن آنان را خودخواه بار می‌آورد و مایه‌ی مزدور صفتی می‌شود. وقتی که پای پاداش در میان باشد، باعث می‌شود که کودکان روحیه‌ی کاسب کارانه پیدا می‌کنند. اگر بیش از اندازه به پاداش دادن تکیه کنیم کودک به صورت شرطی شدن چیزهایی را یاد می‌گیرد که پشتوانه ندارد. یادگیری مؤثر آن است که از انگیزه‌ی دورنی کودک استفاده کنیم.

جریان تربیت از نگاه کانت از پائین ترین مرتبه یعنی انضباط آغاز و به متمدن شدن و نهایتاً اخلاق مداری می رسد. میل به آزاد بودن چنان قوی است که وقتی انسان به آن خوگرفت؛ همه چیز را در راه آن فداخواهد کرد. به همین دلیل است که از ابتدا باید انضباط را وارد نمود زیرا دگرگون کردن نهاد کسی که از آغاز لگام گسیخته بارآمده است در دوره های بعدی زندگانی بسیار دشوار است. چنین فردی برای تن دادن به هر هوسی آمادگی دارد. از ابتدا باید از فرامین عقل پیروی کرد. انضباط از تحصیل فرهنــگ ضروری تر و ابتدایی تر است. انسان بی فرهنگ، خــام و خشن است ولی انسان بی انضباط، سرکش است. بی توجی و فروگذاردن انضباط، اشتباهی بزرگتر از فروگذاردن فرهنگ است.

به هر نسبت که عادات بیشتر شوند، آزادی و استقلال کمتر خواهند شد. اخلاق امر بسیار مقدسی است که ارتباط تنگاتنگ با عقل محض دارد. اگر می خواهیم اخلاق را استوار سازیم باید کیفر را از میان برداریم. اخلاق آنچنان با شکوه است که نباید سطح آنرا تا سطح انضباط پائین آورد. بوسیله انضباط عادت هایی پدید می آوریم که گذشت زمان از نیرویشان می کاهد. تربیت اخلاق باید بر بنیاد اصل ها باشد که پرورنده فهم است نه بر بنیاد انضباط که فقط بازدارنده عادات بد است.

تعلیم و تربیت از نگاه کانت شامل پرورش (تغذیه و پرستاری)، انضباط و تعلیم همراه با فرهنگ (تربیت اخلاقی) می شود. آموزش و پرورش دارای دو جنبه است:

الف) جنبه مثبت که همان آموزش و راهنمایی است.

ب) جنبه منفی که شامل انضباط است و اثر آن از بین بردن طبیعت سرکش آدمی است.

کانت تربیت صحیح افراد را مرهون داشتن مربیانی می داند که خود بطور صحیح تربیت شده اند.

کودکان باید نه برای زمان حال، بلکه برای شرایط بهتر احتمالی آینده تربیت شوند. مبنای الگوی تعلیم و تربیت باید جهانی باشد. در اثر تربیت، انسان باید مورد تأدیب قرار بگیرد. انضباط فقط وسیله بازدارنده از سرکشی است. تربیت باید انسان را به زیور فرهنگ یعنی اطلاعات و تعلیمات بیاراید. باید شخص را به بصیرت و دور اندیشی مجهز کند بگونه ای که انسان بتواند خود را در جامعه اداره کرده و مردم دوستش بدارند. پرورش اخلاقی باید جزء تربیت باشد.

«آدمی حیوانی است که به معلم نیاز دارد... اما این معلم را جزء در میان هم نوعان خود پیدا نتوان کرد. چنین معلمی مثل خودش حیوانی است که به معلم نیازمند است»

پس آدمی را تعلیم و تربیتی باید، اما آنکه موظف است تربیتش کند خود انسانی متأثر از ناهنجاری طبیعتش می‌باشد و باید در دیگری آن چیزی که خود محتاج آن است، به وجود آورد. به همین دلیل آدمی همواره از مقصود خود منحرف می‌شود.

از این رو او اعتقاد دارد که اگر بخواهیم انسان به کمال مطلوب خود دست یابد، باید مسئولیت تعلیم و تربیت او را موجوداتی فراتر از انسان قبول کند. (از نظر او یک مربی باید یک سر و گردن از سایر افراد جامعه، از لحاظ معرفت، اخلاق، معلومات، مهارت‌ها و... بیشتر داشته باشد، لذا برای اصلاح وضع تعلیم و تربیت باید اول مربیان را اصلاح کرد.)

ابعاد تربیت از دیدگاه کانت:

1- تربیت طبیعی

این تربیت شامل تربیت بدنی و جسمی است و شامل تغذیه با شیر مادر و سرپرستی نوزاد می شود. بخشی از تربیت طبیعی بین انسان و حیوان مشترک است. البته مدت زمانی که نوزاد آدمی به مراقبت نیاز دارد بیشتر از سایر حیوانات است.

کانت همانند روسو معتقد است که باید اجازه داد تا طبیعت کارخودش را در تربیت انجام دهد و ماچیزی برآن اضافه نکنیم. اما بر خلاف روسو عادت را مطلقاً رد نمی کند. در بحث انضباط، بکارگیری عادت را نیاز می داند. سختگیری در تعلیم و تربیت ازآنجا که از ایجاد روحیه راحت طلبی در کودک جلوگیری می کند مفید است.

2- تربیت ذهنی

کانت در تربیت ذهنی به پرورش آزاد و پرورش مدرسه ای نظر دارد. پرورش آزاد از طریق بازی حاصل می شود و پرورش مدرسه ای نیز محدود و رسمی است. «کار» برای کودک ضرورت پیدا می کند.حافظه را باید پرورش داد اما توجه صرف به حافظه، نیروی قضاوت را کمرنگ می کند. برای پرورش نیروی قضاوت و فهم، تاریخ مناسب است. روش تربیت ذهنی نیز باید روشی سقراطی (استدلالی) باشد.

3- تربیت عملی

تربیت عملی یعنی اینکه انسان چگونه به عنوان آفریده ای آزاد زندگی کند. آموزش مدرسه ای و ماشینی برای کسب مهارت های مختلف زندگی لازم و مفید است. در تربیت عملی، موضوع، شکل دادن به منش کودک است. برای پایه گذاری شخصیت اخلاقی کودکان، باید تکالیفی که لازم است را از طریق الگو و دستورالعمل به آنان تعلیم داد. این تکالیف، شامل تکالیفی است که فرد نسبت به خود و نسبت به دیگران دارد. مقایسه کودکان نیز باید بر اساس مفاهیم عقلی که خودش دارد انجام پذیرد.

4- تربیت دینی

آموزش کودک نباید شامل الهیات شودو باید با قانونی که در وجود خود کودک است آغاز گردد. آموزش مفاهیم دینی برای کودکان باید بیشتر جنبه سلبی داشته باشد که شامل انضباط و ادب دینی است. بین دین و خرافات تفاوت های بنیادی وجود دارد. دیانت راستین یکی بیش نیست ولی عقیده مذهبی ممکن است اقسام گوناگونی داشته باشد.

5- تربیت اخلاقی

مهمترین و برترین مرحله تربیت، تربیت اخلاقی است. انسان پس از انضباط و آداب و آموزش، به تربیت اخلاقی می رشد. قانون اخلاقی بنیادش در وجدان بیدار انسانی است و تنها انگیزه اخلاقی اخلاقی نیز احترام به همین قانون اخلاقی است. تربیت اخلاقی (خرد عملی) نباید براساس تشویق و تنبیه باشد چون اثرات این دو ناپایدار و اصل آنها غیر عقلی است. نخستین کوشش برای تربیت اخلاقی کودکان نیز شکل دهی به منش کودکان است که از سه عنصر: فرمانبرداری صداقت حسن معاشرت تشکیل می شود.

کانت عاقبت نوع بشر را کمال رشد اخلاقی می داند. اما چگونه می توان به این کمــال دست یافت و به چه چیزی می توان امید داشت؟ فقط تربیت و دیگر هیچ. تربیت باید با کل غایت طبیعت درتمدن و نظام خانواده هماهنگ باشد. اما تربیت ما در خانه و مدرسه بسیار ناقص است. هم از لحاظ فرهنگ و مهارت و انضباط و آموزش و هم از لحاظ ساخت شخصیت بر اساس اصول اخلاقی. انسان به کسب مهارت بیشتر می اندیشد تا چگونگی استفاده از آن اگر طبیعت انسان به کمال تقدیرخود که همان کمال انسانیت است برسد، حاکمیت و حکومت خداوند بر زمین تحقق یافته است.

ارزیابی نظرات تربیتی کانت

کانت در مباحث تربیتی، به جایگاه عقل و اخلاق عملی عقلی بسیار توجه دارد و این به نوبه خود بسیارارزنده وکارگشاست. در روایات اسلامی داریم که هرآنچه که عقل به آن حکم می کند، شرع نیز به آن حکم می کند و بالعکس.با وجود این به نظر می رسد موارد ذیل نیز جای بحث بیشتر داشته باشد:
1- کانت مفاهیم تربیت و تعلیم را از دیدگاه فلسفی خود تبیین می نمایدو مانند اندیشمندان بزرگ تربیتی، واژه ها و مفاهیم حوزه تعلیم و تربیت را دقیقاً تعریف ننموده است. اگر تعریف یا توضیحی هم دارد با رویکردی عقلی و اخلاقی است.و همانطور که مطرح شد اخلا ق از نظرکانت کاملاً بر مبنای عقل پایه ریزی شده است.
2- کانت به اندازه ای به عقل در مباحث اخلای تأکید می نماید که نقش دین و عواطــف را نیز صرفا با دید عقلی می نگرد. می دانیم که رفتار ها و ارتباطات انسان ها با هم جنبه عاطفی و عقلانی دارد و صرفاً عقلانی نیست.
3- در بحث عدم دروغگویی حتی در موارد بسیار استثنایی،اگر فرضاً قاتلی بخواهد که کانت محل پنهان شدن مادرش را به او نشان دهد تا او را بکشد، وظیفه کانت چیست؟ باید صادقانه عمل کند یا دروغ بگوید؟!
4- کانت معتقد است که تربیت باید برای آینده باشد. به نظر می رسد غفلت از حال و زمان کنونی و تکیه صرف به آینده و اینکه همه برای آینده تربیت شوند خالی از اشکال نباشد. همه انسان ها دارای زمان گذشته، حال و آینده هستند. زمان حال در حقیقت لحظه به لحظه در حال سپری شدن و تبدیل به زمان گذشته است. ما نباید حال کنونی را فدای آینده ای (مثلا چندین سال دیگر) که هنوز نیامده کنیم. ولی پیش بینی و آینده نگری و برنامه ریزی برای آینده بسیار منطقی، ضروری و حیاتی است.

6- اگر عقل اکثریت موضوعی را براساس قانون کلی درست بداند و مثلاً خود کانت آنرا درست نداند، تکلیف چیست؟ باید به کدام عقل رجوع کرد؟ آیا حق با اکثریت است یا نه؟!

منابع:

1- درس های فلسفه اخلاق ایمانوئل کانت ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی انتشارات نقش و نگار چاپ سوم 1384

2- تعلیم و تربیت «اندیشه هایی درباره آموزش و پرورش» - ایمانوئل کانت ترجمه غلامحسین شکوهی انتشارات دانشگاه تهران چاپ سوم 1372

3- تمهیدات ایمانوئل کانت ترجمه غلامعلی حداد عادل مرکز نشر دانشگاهی چاپ دوم 1370

4- نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش میرعبدالحسین نقیب زاده انتشارات طهوری چاپ هفدهم 1384

5- نقد و بررسی مکاتب اخلاقی محمد تقی مصباح یزدی انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) چاپ دوم 1387

6- فلسفه کانت، بیداری از خواب دگماتیسم برزمینه سیرفلسفه ی دوران نو میرعبدالحسین نقیب زاده نشرآگه چاپ چهارم 1384

7- کتاب ماه فلسفه ماهنامه تخصصی اطلاع رسانی و نقد و بررسی کتاب شماره 30 ویژه ایمانوئل کانت1 1388

8- کتاب ماه فلسفه ماهنامه تخصصی اطلاع رسانی و نقد و بررسی کتاب شماره 31 ویژه ایمانوئل کانت2 1389

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه