نقش هنر در سبک زندگی ایرانی
خانواده شایعترین و جهانیترین نهاد در جوامع و اجتماعات انسانی است که مهمترین، گروههای اولیه را در بر میگیرد و نخستین و الزامیترین عنصر فراشد محسوب میشود. در تمام نقاط جهان، خانواده اساس بنیادین زیستی جامعوی انسان بشمار میرود.
خانواده در طول تاریخ دارای فراز و نشیبهای بسیار بوده، ولی در هر حال اصالت، ساختار و بنیان خود را به خاطر اهمیت و ارزش اصلیش حفظ کرده است (بشیری گیوی و آرام،1390).
هنر در تمامی ابعاد خود اعم از نقاشی، تئاتر، سینما، موسیقی و... میتواند در شکل سبک زندگی تعیین کننده باشد هنر به راحتی میتوانند با ایزارهای که در دست دارد در جامعه به الگوسازی بپردازد و با الگوسازی سبک زندگی را در جامعه نهادینه کند هنر در خانواده تولید و بازتولید میشود.
پیر بردیو نظریهای منسجم درباره شکلگیری سبک زندگی ارائه میکند. او اعتقاد دارد که شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر میشود. منش مولد دو دسته نظام است: نظامی برای طبقهبندی و نظامی برای ادراکات و شناختها، نتیجه نهایی تعامل این دو نظام، سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه خاص طبقهبندی شده و حاصل ادراکات خاصی هستند، سبک زندگی تجسم یافته ترجیحات افراد است که بصورت عمل درآمده و قابل مشاهده هستند. الگویی غیر تصادفی است و ماهیت طبقاتی دارد (1984:171،Boudieu) بوردیو با نشان دادن اینکه سبکهای زندگی محصول منشها و خود نقشها و تابعی از انواع تجربهها از جمله آموزش رسمی هستند و با بیان این نکته که الگوهای مصرف اصلیترین سبکهای زندگیاند، ارتباط آموزش رسمی در ساختار سرمایهداری و باز تولید آن را تحلیل کرد (فاضلی 45:1382).
بوردیو همچون وبر، از سبک زندگی به عنوان شاخصه و نماد و یا حتی فرصتهای جلوهگری یا اثبات منزلت اجتماعی گروههای منزلتی و طبقات اجتماعی بهره میگیرد. اما در توضیح و تشریح رابطه سبک زندگی و طبقه، بسیار فراتر از وبر قدم بر میدارد و آن را چارچوب نظریه عمل خود قرار میدهد.
«... سبکهای زندگی محصول نظاممند عادت واره هستند که روابط دو جانبهشان از خلال طرحهای عادتواره درک میشوند. این سبکها نظامهایی نشانهای هستند که به صورت اجتماعی دارای شرایط لازم شدهاند، مانند «برجسته»، «مبتذل» و...» (مهدوی کنی:174).
خلاصه دیدگاه بوردیو این است که افراد و گروهها در یک جامعه، دارای موقعیتهای متفاوت و متمایزی هستند (وضع یا فضای اجتماعی). فرد یا گروه با درونی کردن این وضعیت و نمادهای آن یک نظام طبقهبندی اجتماعی را در ذهن خود پدید میآورند. این نظام مجموعهای از ترجیحات و انتخاباتها (سلیقه) را در ذهن فرد یا افراد تولید میکند که معنا (ارزش)هایشان از خلال روابط و تضادها درک میشود. به عبارت دیگر معنایشان ذاتی نیست بلکه رابطهای است. این ترجیحات و انتخاباتها وقتی در محدوده تواناییهای (یا همان سرمایه) اقتصادی و نمادین در قالب کنشها و دارایی بروز مییابد سبکهای زندگی متمایزی پدید میآورد و به بیان دیگر نظام اجتماعی باز تولید میشود. بوردیو این تفاوتها و تمایزها را در قالب نظام طبقاتی و نزاع بر سر فرهنگ مشروع قابل فهم میداند. به این ترتیب سبک زندگی اولاً فرصتی است برای تجربه یا اثبات موقعیت فرد در فضای اجتماعی که معمولا در قالب فاصلههایی که در مورد فرد و شئونات او محفوظ داشته میشود یا رتبهی او که تایید میشود خود را نشان میدهد و ثانیاً سبک زندگی حاصل نظام طبقهبندی اجتماعی است. نظامی که بطور مستمر ضرورتها را به راهبردها تغییر شکل میدهد و آنها را به ترجیحاتی بدل میکند که فرد بدون آن تحمیلی حس کند آنها را به عنوان گزینههایی پیش روی خود تلقی میکند، این گزینهها همان سبکهای زندگی است. به همین دلیل معنا (ارزش)های سبکهای زندگی از همین نظامی که حاوی تضادها و روابط میان اجزا و موقعیتهای مختلف اجتماعی است.
بوردیو در کنار سبک زندگی از یک فرایند نام میبرد که با فاصله گرفتن از ضرورتها و نیازهای زندگی یا به عبارتی بالا رفتن از سلسله مراتب اجتماعی، آغاز شده پررنگتر میشود. وبر نام این فرایند را «سبک دهی به زندگی» گذاشته است. طی این فرایند فرد فرصت آن را مییابد که هرچه بیشتر به فعالیتها و داراییهای خود جهت و سازمان معینی ببخشد. به بیانی روشنتر با توجه به اینکه نیازهای فرد برآورده شده، او فرصتی یافته است تا به نتایج و کارکردهای فعالیتها و داراییهای خود کمتر بیاندیشد و مانند یک هنرمند در فکر لذت بردن از نظم و تناسب گزینش شده آنها باشد.
همانگونه که تعریف از خانواده در رویکردهای مختلف متفاوت است، نگاه به خانواده و سبک زندگی در اسلام بر حسب تفاسیر و دیدگاههای متفاوت نیز میتواند با یکدیگر تفاوت داشته باشد.
از نظر «مطهری» خانواده بر خلاف زندگی مدنی که بالطبع بودن آن میتواند مورد مناقشه باشد، طبیعی و فطری است: «حساب زندگی خانوادگی از زندگی اجتماعی جداست؛ در طبیعت تدابیری به کار برده شده که طبیعتاً انسان و بعضی حیوانات به سوی زندگی خانوادگی، تشکیل کانون خانوادگی و داشتن فرزند گرایش دارند. قرائن تاریخی دورهای را نشان نمیدهد که در آن دوره انسان فاقد زندگی خانوادگی باشد یعنی زن و مرد منفرد از یکدیگر زندگی کنند» (مطهری، 1357: 150). از نظر مطهری «احساسات خانوادگی برای بشر یک امر غریزی و طبیعی است و مولود عادت و نتیجه تمدن نیست؛ هم چنان که بسیاری از حیوانات به طور طبیعی و غریزی دارای احساسات خانوادگی میباشند» (مطهری، 1357: 159). برای زندگی خانوادگی اهداف و کارکردهایی در نظر گرفته شده است که علامه طباطبایی هدف اصلی خانواده را تشکیل نسل و بقای نوع می داند. «طبیعت مردان، جنس مونث را میطلبد و بالعکس؛ مجهز شدن زن و مرد به خصلتهای زنانگی و مردانگی هدفی جز تولید مثل و بقای نوع را ندارد. از این رو، ازدواج بر این حقیقت پایهگذاری شده و تمامی احکام ازدواج نیز بر همین حقیقت دور میزند» (طباطبایی، 1374: 179). از نظر آیتالله جوادی آملی «اساس خانواده بر مهر، وفا و پیوند پیریزی شده است» (جوادی آملی، 1372:31). وی برخلاف علامه، هدف از تشکیل خانواده را بقای نوع آدمی نمیداند اگر چه از لوازم و تبعات آن محسوب میشود. او این پرسش را مطرح می کند که: «آیا... تاسیس خانواده و تربیت انسان کامل همانا گرایش جنسی است که هدف غیر از اطفاء نائره***نبوده و در حیوانات وحشی نیز بیش از انسان یافت میشود... یا راز انعطاف زن و مرد و هدف تشکیل حوزه رحامت... همانا گرایش عقلی و مهر قلبی و انس اسمائی است، تا بتواند معلم ملائکه تربیت نماید و فرشتگان را به خدمت بگیرد... چون گرایش جنسی در حیوانهای نر و ماده نیز یافت میشود و در آفرینش حیوان ماده انگیزه الاهی و عقلی مطرح نیست» (همان:37). تحقیقی دیگر، در مقاله «شخصیت و حقوق زن در اسلام» ازدواج و تشکیل خانواده را تک علتی نمیداند و شش علت را برای آن برمیشمرد که عبارتاند از: بقای نسل انسان، سکونت و آرامش، ارضای غریزه جنسی، مشارکت در حیات معنوی - مادی و تربیت نسل. به نظر این پژوهشگر، «این اغراض ششگانه منظور نظر دین اسلام است و قوانین و مقررات ازدواج، طلاق و آداب و اخلاق خانواده بدان گواهی میدهد» (مهریزی، 1386: 223).
در رویکرد اسلامی با تآکید بر کارکردهای مثبت نظام خانواده مانند بقای نسل انسان، سکونت و آرامش، ارضای غریزه جنسی، مشارکت در حیات معنوی – مادی و تربیت نسل، اساس خانواده را بر مهر، وفا و پیوند میداند (جوادی آملی، 1372:31). میتوان تفاوت اساسی رویکرد اسلامی با مدرن را در این نکته دانست که حقوق و تکالیف و نهایتا هنجارها و الگوی عمل که از زن و مرد انتظار میرود مبتنی بر انعطاف آنان است زیرا هدف نهایی از تشکیل خانواده را رسیدن به کمال هر دو جنس بر اساس گرایش عقلی و مهر قلبی و انس اسمایی، همچنین خانواده را مکانی برای پرورش فرزندانی که معلم ملائکه شوند و فرشتگان را به خدمت بگیرند میداند. بنابراین در چنین خانوادهای که در ایران نیز به آن تأکید میشود رویکرد الهی حاکم و انجام امور خانواده از طرف زن و مرد با هدف قرب الهی است.
از طرف دیگر با حرکت جوامع به سمت مدرنیته و شکلگیری نهضتهایی مانند فمینیسم، حقوق و تکالیف زنان و مردان به چالش کشیده شد و به نظام خانوداه در ایران نیز سرایت کرد. با این وجود خود فمینیسم هم امروزه در نتیجه توصیههای به آزادی و رهایی که منجر به عدم اعتماد، فقدان عشق، گسترش روابط نامشروع و شیوع بیماریهای جنسی و طلاق و بینظمی و بیقاعدگی میگردد و کودکان بدون مراقبت و سرپرستی و بدون امنیت روانی و اجتماعی در دنیای جهانی شده رها شدهاند نتوانست جایگزین مناسبی برای خانواده سنتی باشد.
در هر حال سبک زندگی متناسب با فرهنگ و هنر جامعه و متناسب با طبقات و یا قشربندی اجتماعی است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی سبک زندگی نیز با این فرهنگ قانونمند میشود. با صنعت فرهنگ نمیشود سبک زندگی خاصی را تعریف کرد در این صورت سبک زندگی به مد تبدیل میشود که با سپری شدن زمان به ورطه فراموشی
میافتد در حالیکه سبک زندگی از ساختار فرهنگ و پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده منتج میشود. در اردبیل رنگ و بوی سبک زندگی مذهبی پر رنگ است. هیئتهای مذهبی در بیشتر خانوادهها جاری و ساری است. فرهنگ خاندان عصمت و امامان شیعه در خانوادهها نمود پیدا کرده است. با این حال سبک زندگی ایرانی- اسلامی به یک هویت در بین خانواده ایرانی خصوصاً در اردبیل تبدیل شده است. سبک زندگی ایرانی- اسلامی در ماه محرم و صفر در ماه مبارک رمضان در ماه ذی الحجه نمود اجتماعی پیدا میکند در شرایطی که مشکلات عدیدهای انسانها را از خود بیگانه می کند ولی سبک زندگی ایرانی- اسلامی مهمترین شاخصی برای همبستگی اسلامی است. در هر حال سبک زندگی ایرانی- اسلامی فرد و جامعه را به یک مدینه فاضله سوق میدهد. و در این میان فرهنگ و هنر در تولید و بازتولید سبک زندگی نقش محوری دارند فرهنگ و هنر در بطن جامعه تولید میشود و به همین دلیل است که شهروندان همچنان به موسیقی سنتی علاقهمندد.
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 07 بهمن 1398 (23:12)
- گزارش تخلف مطلب