نقش هنر در تربیت کودکان
متخصصان تعلیم و تربیت بر این باورند که بیان هنرمندانه می تواند نقش مهمی در رشد،تکامل وتربیت کودکان ایفا کند. دنیای هنر مانند دنیای بازی،این امکان را به کودک می دهد که با تجدید و تحکیم خاطرات خویش و با استفاده از تجربیات به دست آمده اش، توانایی شناخت ژرف ترین آگاهی حقیقت را به دست آورد.هنر به کودک امکان می دهد که ارزش های تازه ای را فراهم آورده و با طرح آگاهانه ی مسائلی که در ارتباط با دیگران برایش مطرح می شود مفاهیم تازه ای را گرد آوری کند.
هنر می تواند زمینه های رشد در جنبه های مختلف روانی،عاطفی، اجتماعی و دینی را فراهم سازد. هر فعالیت هنری بر اساس ویژگیهای خاص تکنیکی و محتوایی خود، می تواند نقشی متفاوت در تربیت داشته باشد. برای مثال؛نمایش می تواند تأثیرات تربیتی خاصی بگذارد که برخی از این تأثیرات از دیگر هنرها نظیر نقاشی یا خوشنویسی ساخته نیست یا مثلا نقاشی تأثیراتی دارد که ممکن است نمایش آن تأثیرات را نداشته باشد.
در حال حاضر اغلب فعالیت های هنری و ادبی برای دانش آموزان،چه در مدارس و چه در مراکز و کانون ها ی تربیتی، بیش تر تحت تأثیر «شکل اجرا» ست. اگر از مربیان تربیتی سؤال شود که هدف از اجرای فعالیتهای هنری چیست و چه سودی برای بچه ها دارد؟اغلب پاسخ خواهند داد که برای سرگرمی یا لذت بردن و... در حالی که هنر یکی از بهترین واسطه ها ی لایق برای تربیت است.
ابلاغ پیام های تر بیتی و هر نوع محتوای مورد نظر اگر با جاذبه های هنری و ادبی همراه باشد،موفقیت و اثر بخشی آن ها چند برابر می شود. بر این اساس ضرورت دارد که مربیان پرورشی این واسطه ی ارزشمند را بشنا ند و در جهت اهداف تر بیتی خود از آن بهره بگیرند. اثر گذاری هنر هنگامی بیش تر می شود که مربیان با هدفمندی و رعایت ترتیب و توالی آموزشی به سراغ آن بروند.
بنابر این،هدفها ی تربیتی و پیام های مورد نظر برای مخاطبان، اگر بر محمل هنر سوار شوند به نیکوترین شکل و ماندگار ترین حالت بر جان و دل دانش آموزان اثر خواهند گذاشت.لذا مربیان پرورشی باید آستین همت بالا بزنند و باشناخت دقیق هنر های مختلف و مجهز شدن به مهارت های لازم برای بهره گیری بهتر از آن ها، از این ابزار قدرتمند برای ابلاغ و پیاده کردن ارزش های متعالی و تربیتی مورد نظر خود سود بجویند، که اگر جز این باشد راهزنان تعلیم و تربیت بر آن ها پیشی خواهند گرفت و ضمن به ابتذال کشاندن این هنرها، به اهداف شوم خود خواهند رسید.
ارزش هنر در غنی سازی اوقات فراغت
اوقات فراغت لحظاتی است که دل فارغ و آسوده باشد،خوب دیدن،خوب فکر کردن و قبول باورها. بسیاری از افراد،اوقات فراغت را به معنای لحظات بیکاری یا جدایی از تکالیف درسی یا شغلی میدانند واما این دیدگاه چندان درست نیست.قرآن می فرماید: «فاذا فرغت فانصب» یعنی آن گاه که دل تو از همه بند ها وارست (از بند خود، از بند مال، از بند زن و فرزند، از بند مقام و... و از بند کینه به این و علاقه به آن) آن وقت «فراغ دل» تحقق یافته است، پس به عبادت خدا بپرداز که دل مناسب رابطه با خداست.
برای غنی سازی اوقات فراغت،استفاده از واسطه های مختلف، به ویژه واسطه های هنری برای تربیت، بسیار مفید و مؤثر است.
برای مثال نمایش فیلم و تئاتر، بازدید از نمایشگاه ها و مراکز فرهنگی و هنری و... همه موجب ایجاد بصیرتت و بینش در دانش آموزان می شوند.
در قلمرو آموزش و پرورش، یکی از نقش های مهم هنر، پرورش حواس است. این کار به مثابه ی ابزار شناخت و پیوند دهنده ی کودکان با جهان خارج و دریافت جهان درون تلقی می شود. هنر د فرایند یادگیری به علت بار عاطفی و هیجانی و در نتیجه تأثیر پایدار آن مورد توجه قرار گرفته و استفاده از شاخه های مختلف آن (موسیقی، نمایش، نقاشی و...) باعث به یاد سپردن و به خاطر آوردن، رشد کلام، انگیزش و... در امر آموزش می شود.
ما به کودکانمان هنر را آموزش می دهیم صرف نظر از اینکه او در آینده آیا هنر مند می شود یا اقتصاد دان ویا سیاست مدارو یا... به هر جهت زیر بنای تما می حرفه ها و مشغولیت ها هنر است. اما از آموزش مهمتر بعد پرورشی هنر است. بگذاریم دانش آموز خلاق باشد مستقل باشد و دست به اکتشافات بزند دانش آموز و کودکی که تمامی به آنچه ما از او خواسته ایم عمل کند و در حد همان کار کند ابتکار نخواهد داشت. او دیگر توانایی آزاد اندیشیدن و خلق کردن چیزهای نو را نخواهد داشت ما نباید این موقعیت را از ذهن آماده وفکر ناب کودکانمان بستانیم.
باید توانمندی دانش آموز را به خودش تفهیم کرد و به آنها جرأت حرکت و رشد داد.
در تربیت هنری؛ مربی پرورشی باید تلاش کند با توجه به فهم دانش آموز خود را با او هماهنگ و همراه سازد و از دریچه ی نگاه وی به دنیا و دریافت هایش بنگرد در این صورت حاصل کار مربی پرورشی «خلاقیت و آفرینش هنری» و در نهایت پرورش صحیح خواهد بود.
در مقوله ی آموزش هنر فنون و تکنیک های هنری آموزش داده می شود در حالی که در پرورشی باید فهم هنری بالا برود واین مقدم بر آموزش باید قرار بگیرد تا یک اثر هنر ی خلق شود. در واقع باید زمانی شروع به آموزش تکنیک ها کرد که روح هنری و خلاقیت در دانش آموز وجود داشته باشد. درا ین صورت آفرینش هنری خلاق صورت خواهد پذیرفت.
به دلیل گرایش فطری و عاطفی سالمی که در وجود کودکان هست آنان در دنیای معناها به سر میبرند و با استفاده از قدرت تخیل قوی خویش به هر چیز جان میبخشند و همین امر آنها را به جوهر ناب و خالص هنری و آفرینش هنری و آفرینش هنری نزدیک می کند.
از مربیان پرورشی انتظار می رود که خلاقیت و آفرینش هنری را مسأله ی اول خود در استفاده ار واسطه ی هنر بدانند و عواملی از قبیل رنگ و تصویر و نقش و... را بهانه و واسطه ای برای این منظور به شمار آورند.
مربیا ن پرورشی باید تلاش کنند تا نگاه مجموعی و فطری کودکان و نوجوانان با آموزش های نادرست یا نابجا دچار انشقاق، پراکندگی و تصنع نشود. این اولین انتظار در حیطه ی کار تربیتی با استفاده از هنر است. علاوه بر این مربی باید فضای مناسب برای ایجاد خلاقیت در دانش آموز ان را فراهم کند و زمینه های تربیت نگاه و هنر خوبی دیدن.صحیح دیدن و گزینش درست و مناسب را در آن ها تقویت کند.
کارکردهای عمومی هنر در تربیت:
1- هنر راهی برای بیان احساسات
ایجاد یک فضای بدون هراس برای دانش آموز برای ابراز احساسات خویش. که این با ایجاد بحث آزاد متفاوت است چراکه در بحث ممکن است بین دانش آموزان اصطکاک ایجاد شود اما در استفاده از واسطه هنری برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی شود.
2- تأثیر هنر در پرورش خلاقیت
کودکان ذاتا خلاق به دنیا میآیند و خلاقیتشان زمانی رشد می کند که از سوی بزرگترها پذیرفته و تشویق شوند. کودک از طریق فعالیت هنری خلاقانه می آموزد که همه چیز همان گونه که ظاهرا دیده می شود نیست و می تواند به گونه یا گونه های دیگر هم باشد
3- هنر و آموزش خوب دیدن
هر چقدر بتوان سر کلاس از گفتنی ها ی زبانی کم و شنیدنی ها را به دیدنی و کار عملی تبدیل کرد بهره بیشتر ی از کار خود خواهیم گرفت. با این روش هم کار تربیت سهل تر می شود و هم مخاطب ما یعنی نو جوان مطالب را بهتر خواهد فهمید.
در یک فعالیت مشاهده ای بایدفرصت داد دانش آموز راز درست دیدن را کشف کند و بعد مو ضوع قابل دیدن مطرح شود.خوب دیدن همواره کنجکاوی،دقت، پرسش و کشف را به دنبال دارد و همین امر زمینه ساز پرورش تخیل است که برای کشف و اختراعات ایجاد انگیزه می کند.نباید او را اجبار کرد هرآنچه که ما میخواهیم یا می بینیم ببیند.
4- هنر کمک می کند دانش آموز با محیط اطراف خود ارتباط بهتری برقرار کند.
5- اغلب فعالیتهای هنری هم در بهره گیری از کلام و هم در تقویت بیان کلامی تأثیر دارند
6- هنر موجب رشد عاطفی و اجتماعی دانش آموزان می شود.
7- طرح مسائل باوری از طریق هنر هنر می تواند موضوع معنویت های اعتقادی،اخلاقی و رفتاری را در انسان مصداق دهی کند.هنر بهترین وسیله برای تحریک دل و عواطف کودکان و نوجوانان به منظور ترغیب آن ها به سمت حق و خیر و ایجاد بصیرت در آن هاست.
8- آموزش کار گروهی از طریق هنر
نمایش سرودونمایش وخلاق که ماهیت فردی ندارند بهترین و مناسبترین بستر آموزش اجتماعی و کارگروهی به حساب میآیند. نقاشی همگانی نیز چنین است.
9- کاربردهای درمانی هنر
اضطراب،بی نظمی،پرخاشگری،ناآرامی،خجالت، عدم اعتماد به نفس،افسردگی،خشونت و...از جمله مواردی هستند که می توان به کمک رشته های متنوع هنری، آن ها را درمان کرد.
10- فعالیت های هنری زمینه ساز طرح مسائل زندگی
ما بسیاری از مسائل ذهنی و آموزشی را در درس های ریاضی،فیزیک،جغرافی، شیمی و... به دانش آموزان یاد میدهیم.اما به راستی در کدام درس به او می آموزیم که چگونه توانایی های خودش را بشناسد و باور کند؟ در کجا به آنها می آموزیم که می توانند حرف های تازه ای برای گفتن داشته باشند؟شیوه های گفت گو با دیگران را در قالب کدام درس به آن ها یاد میدهیم؟در کدام فعالیت به آنان می آموزیم که در برابر دیگران نظر خویش را ابراز کنند؟
نقش مربیان پرورشی در هنر
مربیان پرورشی می توانند از طریق فعالیت های هنری به ایجاد تفکر واگرا کمک کنند. به دانش آ»وزان فرصت دهند که یافته های خود را در قالبی نو و با ساختی جدید به نمایش بگذارند و خلاقیت را تجربه کنند. و روحیه اعتماد به نفس در آن ها بالا میرود.
همه تلاش مربی باید آن باشد که شوق و رغبت نسبت به فعالیت های هنری را بر انگیزاند.
توانایی های مربی پرورشی در کار هنر:
1- آشنایی با مسائل هنری
بی تردید اگر کودکان در اولین تجارب خود با مربیانی متخصص و آگاه مواجه شوند،خلاقیت و اعتماد به نفس بیش تری پیدا خواهند کرد.
2- داشتن روحیه شاد و بانشاط
مربی افسرده و بی ذوق نه تنها از هنر بهره ای نخواهد برد، بلکه روحیه ی شاداب بچه ها را کسل خواهد کرد.
3- دقت در رفتار بچه ها
4- برخورداری از خلاقیت و وسعت دید
استفاده از زبان هنر در تربیت
فعالیتهای هنری در مدارس نباید به عنوان یک درس خاص بلکه به عنوان فعالیتهای اساسی در مجموع نظام پرورشی مدرسه مورد توجه قرار بگیرند.
1- دوره دبستان بهترین دوران استفاده از هنر است
در این دوره کودک روح هنری و دید هنری بسیار خوبی دارد گرچه از تکنیک هنری و قدرت اجرایی برخوردار نیست.
2- شناخت و انتخاب واسطه ی مناسب هنری
استفاده از زبان هنر برای تربیت کودکان،از یک سو مستلزم کسب آگاهی های لازم در زمینه ی فعالیت های هنری و از سوی دیگر نیازمند شناخت ویژگیهای رشد کودکان و نوجوانان (روانی،عاطفی،اجتماعی و عقلانی) گزینش واسطه توسط مربی برای انتقال پیام مورد نظر یا ایجاد تربیت خاص،باید به گونه ای باشد که آن واسطه بتواند انتظارات تربیتی را برآورده سازد. (برای بالا بردن تمرکز دانش آموز از نقاشی و برای تقویت کار گروهی از نمایش،تأتراستفاده شود)مربی در ابتدا باید از خود بپرسد که فایده و حاصل تربیتی و آموزشی آن هنر برای دانش آموزان چیست؟و باتوجه به شناخت خود از توانایی دانش آموز واسطه مناسب را به کار گیرد.
3- حفظ مجموعیت هنر،ادبیات و ورزش
مانند بسیاری از آداب،عادات، بازی ها، مراسم و به طور کلی فرهنگ گذشته ی ما
4- تهیه شناسنامه تربیتی به وسیله مربی
تربیت امری مستمر و پیوسته است نه کاری مقطعی و موضعی. جهت هر نوع برنامهم ریزی تربیتی از طریق هنر برای دانش آموزان،مستلزم شناخت روحیات و حالات آن هاست. تا مربی بتواند به واسطه شناخت خویش حسن ها و صفات خوب دانش آموز را تقویت و عیب هایشان را برطرف سازد.و لازمه این امر این است که مربی برای دانش آموزان و یا دست کم دانش آموزان خاص شناسنامه تربیتی فراهم کند. این شناسنامه تکلیف مربی را برای برنامه ریزی تعیین خواهد کرد. با این شناسنامهمربی ارزیابی درستی از فهم ها،استعدادها،ذوق ها،غرایز،عادات، انس ها، توانمندی ها، زمینه های وجودی و علایق دانش آموزان خواهد داشت.
5- ایجاد زمینه انتخاب برای دانش آموز
ارزش تربیتی فعالیت هنری زمانی حاصل می گردد که دانش آموز در انتخاب و ادامه فعالیت ها احساس آزادی کند اگر اجبار در کار باشد دیگر ارزش هنری و خلاقانه خود را از دست خواهد داد.
6- دست نبردن در آثار دانش آموزان
مربی باید مثل باغبان رفتار کند نه مثل یک کوزه گر
7- پرهیز از تقلید در کارهای هنری
8- شادی و تحرک در کلاس های پرورشی
9- تنوع در کلاس ها و کارگاه ها که به موضوع، زمان و کار بستگی دارد
10- ملموس و قابل درک بودن موضوعات کار هنری
11- نمره ندادن به آثار هنری دارای جنبه تربیتی
ارزش حقیقی فعالیتهای هنری که به قصد تربیت انجام می شوند به نتایجی بستگی دارد که در نگرش و رفتار دانش آموزان ایجاد می شود نه محصول کار آنها
12- توجه به اصل شاگرد محوری
13- تشویق به کار گروهی
- ایجاد همبستگی با دیگران – افزایش میزان اعتماد به نفس – نیاز روحی به پذیرفته شدن
14- توجه به آفات فعالیتهای هنری(غرور کاذب_ بی حیایی)
تأثیر هنر نقاشی در تربیت
نقاشی هنری است که در آن کودک، تصویرهای ذهنی خود را از دنیای اطراف به کمک شکل و رنگ نشان می دهد.او آنچه را که که حس می کند یا در خیال خود مجسم می کند روی کاغذ میکشد نه آنچه را که واقعیت دارد.واقعیت مربوط به دنیا ی بزرگسال است.
او آرزو هایش، عواطفش، تمایلاتش، آنچه را که دوست دارد و مایه شادی و لذ تش می شود و هر آنچه را که دوست ندارد و باعث خجالتش می شود ویا باعث انزوا یا مشارکتش می شود ویا ترسهایش را به راحتی در نقاشی نشان می دهد.
نقاشی دریچه ایست بر اندیشه ها و احساسات کودک.حتی بوسیله آن می توان در پی درمان نابسامانی های روان شناختی کودکان برآمد.
اهمیت نقاشی از این جهت است که به حقیقت ذاتی اشیا از کلمات بسیار نزدیک تر است و درک آن برخلاف نوشتن به کوشش و دقت زیادی نیاز ندارد.
ارزشهای تربیتی نقاشی
1- نقاشی، بیان خویشتن
2- نقاشی وسیله ی شناخت روحیات کودک
3- انتقال دریافتها و اطلاعات و تقویت حس کنجکاوی
4- سرگرم کردن کودک و لذت بخشیدن به او
5- پرورش قوه تخیل
6- پرورش خلاقیت
7- توجه به زیبایی ها و درک آنها
8- پرورش عواطف
9- شناخت محیط و فضای زندگی
10- شناخت ارزشها
11- ایجاد ارتباط مؤثر اجتماعی
- ادامه مطلب
تاریخ: دوشنبه , 14 بهمن 1398 (02:17)
- گزارش تخلف مطلب